English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
boat U کشتی کوچک
boats U کشتی کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
lighter U کشتی باری کوچک
lighters U کشتی باری کوچک
carvel U کشتی کوچک سریع السیر کرجی
lugger U کشتی کوچک با بادبان چارگوش
pinnace U کشتی کوچک پارویی
poop deck U عرشه کوچک فوقانی کشتی
shallop U کشتی کوچک دودگله
small ship U کشتی کوچک یا با طول کم
snag boat U کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
vedette U کشتی اکتشافی کوچک
zebec U یکجور کشتی سه دکله کوچک در مدیترانه
cabin cruiser U کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
cabin cruisers U کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
on board <idiom> U وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small-scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
davit U جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
collier U کشتی
on the water U در کشتی
vessels U کشتی
on the sea U در کشتی
on shipboard U در کشتی
on board a ship U در کشتی
wrestling U کشتی
aft U در پس کشتی
afloat U در کشتی
ships U کشتی
bottom U کشتی
hulk U کشتی
ship haven U یک کش کشتی
carinae U کشتی
carina U کشتی
bilge U اب ته کشتی
bottoms U کشتی
ark U کشتی
vessel U کشتی
argo U کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
catch U کشتی کج
boarded U کشتی
board U کشتی
puppis U کشتی دم
hulks U کشتی
by water U با کشتی
deck U پل کشتی
ship کشتی
flat U پل کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
flattest U پل کشتی
foreship U سر کشتی
decks U پل کشتی
decked U پل کشتی
skipper U ناخدای کشتی
screwpropeller U پروانه کشتی
hulk U لاشه کشتی
skippers U ناخدای کشتی
caboose U اشپزخانه کشتی
bilge water U گنداب کشتی
wrack U کشتی شکستگی
inboard U داخل کشتی
in the hold U در انبار کشتی
ship handling U مانور با کشتی
sailing vessel U کشتی بادبانی
ship building U کشتی سازی
bige water U گنداب کشتی
skippered U ناخدای کشتی
imbark U در کشتی گذاشتن
fire ship U کشتی اتش زن
cargo boat U کشتی بارکش
skippering U ناخدای کشتی
chartering U اجاره کشتی
smokestacks U دودکش کشتی
chartered U اجاره کشتی
charter U اجاره کشتی
wrestler U کشتی گیر
sea anchor U لنگر کشتی
wrestlers U کشتی گیر
ferry boat U کشتی گذاره
charters U اجاره کشتی
sea fight U جنگ کشتی ها
smokestack U دودکش کشتی
firemen U اتشکار کشتی
bill of lading U ستمی کشتی
seaway U مسیر کشتی
fireman U اتشکار کشتی
jerque U بازرسی کشتی
bill of loading U بارنامه کشتی
bill of loading U جواز کشتی
sea gauge U اب نشین کشتی
amid ships U درمیان کشتی
he went aboard the ship به کشتی درآمد
argosy U کشتی بزرگ
argosy U کشتی تجاری
at the fore U در جلوی کشتی
shipwright U کشتی ساز
steamer U کشتی بخار
steamers U کشتی بخار
shipside U کنار کشتی
shipper U محموله کشتی
freight U کرایه کشتی
he went aboard the ship او داخل کشتی شد
adversary U حریف کشتی
adversaries U حریف کشتی
amidships U درمیان کشتی
aport U بطرف چپ کشتی
greco roman U کشتی فرنگی
sister ship U کشتی خواهر
sister ship U کشتی همسان
singlisticker U کشتی یک دگله
foreship U دماغه کشتی
shipper U مسافر کشتی
shipowner U مالک کشتی
shipowner U صاحب کشتی
ice breaker U کشتی یخ شکن
hulks U لاشه کشتی
ship safety U سلامت کشتی
ship propeller U پروانه کشتی
ship papers U اسناد کشتی
hulk U تنه کشتی
hulk U بدنه کشتی
flying dutchman U شبح کشتی
icebreaker U کشتی یخ شکن
hulks U بدنه کشتی
hulks U تنه کشتی
hermaphrodite brig U کشتی دو دگله
shipmaster U رئیس کشتی
shipload U بار کشتی
auxiliary ship U کشتی تدارکاتی
land U به گل نشستن کشتی
shipboard U صحنه کشتی
shipboard U کنار کشتی
shipboard U پهلوی کشتی
ship's master U افسرارشد کشتی
flag ship U کشتی پیشرو
kedge U تغییرجهت کشتی
crews U کارکنان کشتی
deck plan U افق پل کشتی
deck plan U صفحه پل کشتی
wrestles U کشتی کشمکش
on shipboard U سوار کشتی
deck gang U ملوان پل کشتی
on board a ship U سوار کشتی
deadman U مهاربند کشتی
wrestles U کشتی گرفتن
commercial marine U کشتی تجاری
marker ship U کشتی نماینده
deck seamanship U ملوان پل کشتی
coal whipper U زغال کش کشتی
pancratist U کشتی گیر
cockswain U پیشکارکارکنان کشتی
masters U کاپیتان کشتی
mastered U کاپیتان کشتی
combatant vessel U کشتی جنگی
master U کاپیتان کشتی
lumber carrier U کشتی تیر بر
lumper U باربر کشتی
wrestled U کشتی کشمکش
wrestled U کشتی گرفتن
merchantman U کشتی تجارتی
motor vessel U کشتی موتوری
cook house U اشپزخانه کشتی
merchantman U کشتی بازرگانی
midships U در میان کشتی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com